شکست خوردن برای بیشتر مردم، یک رویه ی عادی در زندگی است. درماندگی و شکست ، احساسی بسیار ریشه دار است و ریشه کن کردن آن از ذهن بسیار دشوار می باشد . همه ی ما انتظار بالایی از خود داریم اما نگرانی در مورد توانایی های فردی و موقعیت، همیشه ما را تحقیر می کند .
اجتماع هم، روحیه ای افسرده به ما می دهد، این یک سیر و دور معیوبی است که مدام در ناکامی و شکست خوردن آن را تجربه می کنیم برای موفقیت باید بیاموزیم که موفق شدن مشکل تر از شکست خوردن نیست.
آیا هر شکست خوردن لزوماً دلیل پیچیده ای دارد؟
فراموش نکنیم که در صورت از دست دادن فرصت، آن روی سکه نصیب ما خواهد شد . مراقب این موانع باشیم زیرا:
۱ – از برقراری ارتباط شما با افراد راهنما و یاری رسان در مسیر موفقیت ممانعت می کنند .
۲ – ایده های شما را از ذهنتان خارج می سازند و آنها را بی فایده جلوه می دهند در حالی که این ایده ها برای دست یابی به هدف متعالی ، بسیار با ارزش اند .
۳ – پیام های مأیوس کننده در ذهن شما تکرار می شوند.
همه این کارها برای شکست خوردن ظهور می کند و به این ترتیب ذهن هوشیارتان می پذیرد که شکست خوردن، امری طبیعی است . نقشی اساسی را که ذهن ناهوشیار برای موفق شدن ایفا می کند، مورد تحلیل قرار می دهیم. وقتی یاد بگیریم چگونه از قدرت خارق العاده ذهن ناهوشیار برای موفق شدن استفاده کنیم، آن وقت موفقیت امری غیر قابل اجتناب می شود و شکست خوردن معنایی ندارد.
بسیاری از عذر و بهانه های ساختگی، مسیر موفقیت ما را مسدود می کنند. به راستی چه تعداد ازین موانع ذهنی خود را می شناسیم.
بعضی کارها در زمان قدیم راحت تر بوده است.
ثابت شده که این عذر و بهانه ها، وقت ما را تلف می کنند و افراد کوته نظر و منفی نگر ، برای بهبود بخشیدن به ضعف های خود تنبلی می کنند، هر ساله هزاران شغل و تجارت کوچک در دنیا پا می گیرد و کم کم به درخشش می رسد.
هر ساله، هزاران و حتی میلیونها نفر به جمع میلیونرهای دنیامی پیوندند ! به سازندگان فیلم ها، ناشران کتاب و افرادی که از فرصت های جدید دنیای کامپیوتر، به نحو احسن استفاده می کنند. به مناطق باز تجاری جهان فکر کنید! امروزه کسب موفقیت، نه تنها امکان پذیر است بلکه واقعاً ساده تر از آن است که تصور می کنید .
امروزه تمام مردمان جهان ایده های جدیدی برای تولید و خدمت رسانی عرضه می کنند . موفقیت ، ارتباط چندانی به عوامل خارجی ندارد بلکه طرز تفکر و تلقی ذهنی ماست که باورها را درباره ی خویشتن و جهان پیرامون طراحی می کند، به این ترتیب ما به سوی موفقیت یا شکست خوردن هدایت می شویم.
من خیلی جوان و بی تجربه ام !
دبی فيلرز مؤسس و مالک فیلدر کوکیز، در سن ۲۰ سالگی به موفقیت مطلوب خود دست یافت. استیو جابز بنیانگذار کامپیوتر اپل هنگامی که اولین یک میلیون دلار خود را به دست آورد ۲۳ سال داشت و اولین ۱۰ میلیون خود را در سن ۲۴ سالگی و اولین ۱۰۰ میلیون خود را در سن ۲۵ سالگی کسب کرد.
یک ضرب المثل قدیمی می گوید : انسانی که هدف واحدی در زندگی دارد، محصولش را زودتر برداشت می کند، هر چند بی تجربه و جوان باشد . فقدان تجربه می تواند با تلاش، جسارت و قدرت ابتکار در جوانی جبران شود. تاریخ نشان داده اکثر افراد موفق از جوانی آموخته اند و تجربه کرده اند.
من خیلی پیرم و دیگر از من گذشته است !
کلنل سندرز و جورجیا اکیف عکس این جمله را ثابت کرده اند. طبق تحقیقات ناپلنون هیل تعدادی از افراد موفق در دوران کهنسالی به موفقیت دست یافتند.از این نوشته می توان نتیجه گرفت: زمان بهره برداری مفید از یک سری تلاش انسان ها زودتر و از برخی دیگر دیرتر است، شاید هم در دوران بازنشستگی باشد .
کار انسان را نمی کشد بلکه اغلب ، بطالت و تنبلی است که مرگ آور است. افرادی که خیلی زود بازنشسته می شوند، اغلب نسبت به کسانی که کار خود را حفظ می کنند، زودتر می میرند.
در حقیقت افرادی که دو یا سه شغل دارند بیشتر اوقات در همه ی آن مشاغل موفق اند. بهانه تراشی در مورد سن و سال بی معناست .سال هایی که صرف تجربه اندوزی کرده اید، حتی اگر به شکست هم منتهی شده باشند باز هم برای شما بسیار با ارزش و گران بها است .
